دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

باس پوشیدیم و یکم لب و مالیدیم به هم و بردم رسوندمش فردا شبش | داستان ایرانی🇮🇷

باس پوشیدیم و یکم لب و مالیدیم به هم و بردم رسوندمش فردا شبش

هم زنگ زد گفت تو گولم زدی و اشتباه کردم و دیگه زنگ نزن بهم.
منم گفتم هر جور راحتی تو هم حال کردی زور کنت که نکردم قرار بود بیای واسم غذا درست کنی و درست هم نکردی من تو فاز کردن نبودم خودت گفتی بیا بغلم و ... خو منم حشری شدم شب هم گرسنه نماندم نترس ساندویچ گرفتم الان هم باشه دیگه زنگ نمیزنم. قطع کردم و گوشیش هم آف کرد تا یک سال بعد هم بهش زنگیدم آف بود.
ولی کوس بود. یکم گشاد بود اما کوس خوشکل و اندام اسمی داشت.
واقعی بود اهل کوس و شر گفتن هم نیستم اگه بودم تب و تابش رو زیاد میکردم.
میخواید باور کنید میخواید نکنید 
مهم اینه من کردم و واسم خاطره شده ای کاش دوباره تکرار میشد بعدش زیاد زید کون لاپا س.ک و س.ک.س کامل و نصفه و نیمه داشتم اما بخدا هیچ کسی نسترن نشد.
Bye
نوشته: فؤاد
پایان

@DastanSexIranl