دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

عنوان: خاص‌ترین پرستار قسمت: دوم پشنمایش: «فردای اون روز | داستان آمپولی 💉

عنوان: خاص‌ترین پرستار
قسمت: دوم

پشنمایش: «فردای اون روز باز رفتم تزریقاتی ولی یه خانم دیگه اونجا بود، گذشت و چند باری که گذرن به درمانگاه افتاد اونجا دیدمش و با هم سلام علیک میکردیم.
چند ماه پیش، مادرم کمر درد گرفته بود و باید تو فاصله های زمانی مشخصی آمپول میزد و مامانم با توجه به شرایطش نمیتونست بره درمانگاه، من خودمم بلد بودم آمپول بزنم ولی خب میترسیدم که دور از جون بلایی سرش بیارم. بخاطر همین شرایط یه روز رفتم درمانگاه که با مسئول اونجا صحبت کنم که تو خونه براش تزریق کنن ولی قبول نکرد و گفت که نیرو کم دارن و باید رییس اجازه بده و باید با رییس صحبت…
»

ادامه داستان

کانال داستان آمپولی
آیدی کانال: @DastanAmpoli