دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

از لیس زدن پا تا گاییدن کص و کون زن عمو 1400/08/29 #فتیش #سکس | زاپاس داستانسرا

از لیس زدن پا تا گاییدن کص و کون زن عمو
1400/08/29

#فتیش #سکس_خشن #زن_عمو

سلام بچه ها من سعید هستم 21 سالمه.کشتی گیرم قدم 187 و 75 کیلو هستم.این داستان که مینویسم کاملا واقعیه مربوط به سه سال پیشه که 18سالم بود اینم بگم که من کلا دیر انزالم و خیلی دیر آبم میاد
من یه زن عمو دارم که از همون دوران بلوغ تو کفش بودم همیشه دوس داشتم کص و کونشو بخورم.پاهاشو لیس بزنم مخصوصا وقتی جورابای رنگ پا میپوشید.از زن عموم براتون بگم که اسمش الهامه حدود 35 سالشه قدشم حدود 175 وزنشم حدود 80 کیلوه یه کص گوشتی و فوق سفیده واقعا هرکی روش شق نکنه مرد نیس.
این زن عموی ما همیشه لباسای تنگ و نازک میپوشه منم که از بچگی رو این جور تیپا فتیش داشتم
بریم سراغ داستان.من تو خانواده استاد کارای کامپیوتریم هرکی گوشی یا کامپیوترش خراب میشه به من میگه که برم درستش کنم
یکی ازشون همین زن عمومه که هر هفته بهم میگفت برم خونشون گوشیشو درست کنم یا چیزی یادش بدم
عموم تو اداره برق کار میکنه و بیشتر وقتا خونه نیست چون هی باید برن به برقای قطع شده روستا های اطراف شهرمون رسیدگی کنن
یه شب که من خونشون بودم واسه تعمیر گوشیه الهام یهو عموم گفت بهم زنگ زدن باید برم فلان روستا برق قطع شده بعد رفت
الهام رفت تو آشپزخونه و داشت ظرفارو میشست منم رو مبل داشتم با گوشیش ور میرفتم و از پشت کونشو دید میزدم
وااااای یه شلوار سفید تنگ و نازک پوشیده بود شرت صورتیش از زیرش داد میزد
با خودم گفتم کاش الان کیرم تو کونش بود یهو به سرم زد هیستوری مرورگر گوشیشو چک کنم دیدم بلههههه خانوم فتیش هاردکور داره و کلی فیلمای هاردکور و گنگ بنگ نگا کرده
منم حشری شدم و واسه اینکه یه حالی کرده باشم چندتا از عکسای نیمه بازشو واسه خودم فرستادم و از تو اتاقش یه لنگ جورابشو ورداشتم رفتم تو دسشویی جورابشو بو کردم و جق زدم وای چ حالی داد
جورابشو همونجوری که تف مالی کرده بودم گذاشتم سر جاش و بعد از تعمیر گوشیش برگشتم خونه خودمون
تا چند شب تو کفش بودم ولی بخاطر باشگاه کشتی که میرفتم جق نمیزدم کیرم داشت منفجر میشد وقتی عکساشو میدیدم
چند شب گذشت و یه شب ساعت 1 و اینا زنگ خونمونو زدن رفتم باز کردم دیدم زن عموم با یه حالت عصبی اومد داخل و بعد از اینکه اروم شد گفت با عموم دعواش شده و جریانو تعریف کرد.بعدش بابام گفت من میرم باهاش حرف میزنم که مامانمم گفت منم میام ولی نذاشتن الهام بره گفتن ممکنه باز عصبی بشین دعوا بگیره اینجا بمون تا فردا
اونا رفتن و باز من و الهام تنها شدیم من هی چشمم به جورابای مشکی پاش بود که معلوم بود کلی عرق کردن و الان خوردن دارن
یهو گفت چیه هی نگا میکنی پسره هیز.منم بدجور جا خوردم گفتم چی؟؟؟ گفت خودتو به اون راه نزن میدونم اون شب با جورابم چکار کردی
تا یه هفته بوی تف تورو میداد
من قلبم داشت تو دهنم میومد نمیدونستم چی بگم که گفت:نگاش کن فقط بلده هیزی کنه.تو که دوس داری بیا اینارو از پام درار
بازم شوکه شده بودم ایندفه داد زد بیا دیگه و همزمان شلوارشو دراورد
وای چشمم به تپلی کصش از رو اون شرت قرمزش افتاد برق از سرم پرید نفهمیدم چی شد رفتم جلوش خواستم سرمو ببرم بین پاهاش که جلومو گرفت و گفت اول جورابام.از این حرفش خیلی بدم اومد دوس نداشتم نقش ارباب بازی کنه.گفتم ساکت شو جنده
مچ دستاشو گرفتم و دهنمو گذاشتم رو کصش اوووووووف چ بویی میداد
از رو شرتش شروع کردم به مکیدن و خیس کردنش اونم همش ناله میکرد
بدنش شل شد پاهاشو دادم بالا و شرتشو درآوردم دادم بکنه تو حلش
باورم نمیشد کص و کونی که چندسال دنبالش بودم جلوم بود وای عجب سوراخ قرمز و تنگی داشت
دهنمو گذاشتم رو کونش و شروع کردم لیس زدن دماغم رو کصش افتاده