Get Mystery Box with random crypto!

بلند شدم و منتظرش موندم و مچ دستمو گرفت تو دستای بزرگ و قویش ب | ANNA

بلند شدم و منتظرش موندم و مچ دستمو گرفت تو دستای بزرگ و قویش باهم رفتیم تو اب اینجا استخر توی خونه بود که سنا و جکزی هم داشت ایندفعه یه گوشه رو من چنبره زد و گفت باید معضرت خواهی کنی چون با کاری که من میخواستم نباید مخالفت میکردی سریع عذر خواهی کردم
ازش بدم میومد خیلی زیاد
گفت این معضرت خواهی رو یادت بمونه بعدا بهت میگم چطوری باید عذر خواهی کنی
بی هیچ حرفی منو برگردوند و فرو کرد کیرشو داخلم و تا نصفه اورد با و دوباره از اول با سرعت اینکارو میکرد دیگه جونی برام نمونده بود حسابی سر غرق شدنم دست و پا زده بودم الانم فقط چشمام باز بود و اه و درد میکشیدمو دیگه هیچی از لحضات نمیفهمیدم
خودمو انداخته بودم رو لبه استخر کارش که تموم شد گفت بلند شو به سختی خودمو بلند کردم اما تقریبا هیچ تغییری تو موقعیتم رخ نداد خودش کمکم کرد و در اخر رو دو دستش بقلم کرد منو روی تخت گذاشت و تن پوشو داد دستمو طرفش دراز کردم ولی اونقدر طول کشید که خودش تصمیم بگیره بپوشونتش برام منو دوباره همونطور بقل کرد و گذاشت من رو روی تخت اتاقم حتی تو راه اتاق هم خوابم برده بود چه برسه وقتی رسیدم به تخت