Get Mystery Box with random crypto!

انا : وقتی ساعتم زنگ خورد و چشمام و باز کردم صورتشو بالای سرم | ANNA

انا : وقتی ساعتم زنگ خورد و چشمام و باز کردم صورتشو بالای سرم دیدم خ ترسیدم نکنه ساعتم دیر زنگ خورده وای نه
گفت : تو عروسک کوچولوی منی و جزو دارایی های من هستی پس تا اونجایی که خودت نخوای نمیمیری زیر دستم (اون هر وقت که بخواد بدون هیچ دلیلی میتونه منو بکشه خودشم میدونست که داره دروغ میگه و اینا فقط برای اینکه منو تشویق کنه به حرفش گوش کنم ولی من که اینکارو با تمام تلاشم انجام میدادم)
با دستای بزرگش نوک یکی از سینه هامو دستش گرفت اه کوچیکی کشیدم با دست دیگش کسمو مالش میداد
ولی خیلی سریع شروع کرد به بازی با سوراخ باسنم فهمیدم هدف اصلیش کسم نیست برم گردوند و گفت دستا بالا باشه حق نداری بیاریشون پایین نمیخوای که با طناب ببندمت
گفتم نه عشقم
شروع کرد به کردنم از پشت بعد سکس چند تایی به باسنم ضربه زد و ولم کرد رفتیم برای صبحانه و بعدش منو برد استخری که دیروز خودم تمیزش کرده بودم و ابشو عوض کرده بودم ناخودآگاه پاهام با من راه نمیومدن نکنه از کارم ایراد بگیره و بشه بهونه ای برای تنبیه
برگشت و لباسامو خیلی سریع دراورد و انداختم تو اب انقدر همه چی غیر منتظره بود که حس کردم یک لحظه قلبم نزد
اب گرم و خوب بود خودش سریع دوش گرفت و اومد گفت شنا بلدی
سر تکون دادم چه سوالیه معلومه که نه
نگاهم کرد و دستشو کشید رو صورتم و دستشو میمالید به پوستم و با لذت نگاهم میکرد ولی یکدفعه سرمو کرد زیر اب دست و پا زدم و داشتم زیر اب گریه میکردم که اورد منو بالا سرفه کردم و گفت این برای این که قبل از ورودم امروز بیدار نبودی
اما این تقصیر خودش بود و زود اومده بود گریم بند نمیومد وای داشتم جلوش گریه میکردم در حالی که میدونم نباید اینطور باشه گفته بود که کسی نباید به من صدمه بزنه حتی خودم اما کاری نمیتونستم بکنم خودمو فرو کردم تو اب شاید بند بیاد گریم ولی منو اورد بالا گفت اینطوری گریت بند نمیاد تو اب بقلم کرد و منو پرت کرد تو عمیق هیچی زیر پام نبود خودش از اب اومد بیرون و بالا سرم خ ریلکس داشت میگفت که چطور شنا کنم سعی کردم انجام بدم اما دیگه خسته شدم داشت میگفت چطور بیام سمت کم عمق اما من تنها تونسته بودم به زور سرمو از اب بیرون نگه دارم
فکر کنم دارم میمیرم گریه میکردم و میخواستم التماسش کنم اما نمیتونستم حرف بزنم رفتم زیر اب چشام از ترس باز بود یعنی من اینطور میمیرم با این حال که از دنیا خیری تا حالا ندیدیم اما فکر میکردم شاید اینده بهتر باشه