Get Mystery Box with random crypto!

مرد شیک و پولدار نیلا تعجب کرد. با چشم های گرد شده گفت: _ | عروس

مرد شیک و پولدار


نیلا تعجب کرد.
با چشم های گرد شده گفت:

_چی داری میگی مهرداد..
از خودم فاصله اش دادمو گفتم :

_خودت رو بهم نچسبون.
تو خواهر نیستی که هرزه ای یه هرزه که زندگی خواهرش رو خراب کرد...
الان بااین کارت چکار کردی هان.
دوتا بچه‌ی بیگناه رو فقط بدبخت کردی.
من مجبورم بین تو و‌ لیلی یکی رو انتخاب کنم اونم لیلیه باید این بچه رو سقت کنی نیلا..

چشم هاش گرد شد‌.
_یغنی چی مهرداد من بچه ات رو‌سقت کنم!!؟
با داد گفتم :

_اره این بچه ی حروم زاده رو باید سقت کنی چون زندگیم رو داره می پاشونه.
لعنت به روزی که تورو دیدم..
لعنت به روزی که هوس رو جای عشق دیدم.

****

فلش_بک

نمی دونم چطوری اما نیلا تونست خودش توی تقلب بگنجونه

امروز هم قرار داشتیم اما توی خونه ی نیلا.
نمی دونم چرا حس خوبی نداشتم به این قرار.
باز شرکت اومدم بیرون زنگ زدم به لیلی و‌گفتم کارم طول میکشه دیر میام.

کار این چند روزه ام همیشه دروغ گفتن بود‌ عادت کرده بودم.
اوایل عذاب وجدان داشتم اما رابطه ام که با نبلا جدی تر شد دیگه هیچ غذایی نداشتم

به خونه ی نیلا رسیدم همین که رسیدم دیدم یه مازاراتی سفید از جلوی خونه‌ی نیلا حرکت کرد ورفت‌
ابرویی بالا انداختم راننده رو‌نتوتستم‌ ببینم.


#مرد_پولدار299