مرد شیک و پولدار با گونه های سرخ شده سرم رو پایین انداختم | عروس
مرد شیک و پولدار
با گونه های سرخ شده سرم رو پایین انداختم و لب زدم :
_باشه.
_ای قربون خانم خجالتیم بشم حالا بخوابیم.
سرم رو گذاشت رو سینه اش.
اونقدر خسته بودم که چشم هام روی هم اومد و دیگه هیچی نفهمیدم.
****
درد بدی زیر دلم پیچید.
چشم هام خود به خود باز شد.
تو جام نشستم.
دستمو زیر دلم گذاشتم و نالیدم :
_اخ دلم.
از صدای من مهرداد بیدار شد.
با گنگی نگاهی به من انداخت.
انگار فهمید چون توی جاش نشست با نگرانی گفت :
_چت شده لیلی!!؟
_زیر دلم درد می کنه.
با کف دستش زد وسط پیشونیش و نالید :
_لعنتی همش تقصیر منه لباس بپوش بریم بیمارستان.
با درد گفتم :
_نمی خوام...فقط برام یه دم نوش بیار.
سری تکون داد.
از جاش بلند شد.
با خنده نگاهی به بندن لختش انداختم.
_همینطوری می خوای بری بیرون!!؟
با صدای من تو جاش ایستاد..
سرش رو با کنجکاوی برگردوند و سوالی بهم زل زد.
_چی!!؟
#مرد_پولدار274