دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

مرد شیک و پولدار _بلایی که حقم بود. با غم کنارش نشستم و د | عروس

مرد شیک و پولدار


_بلایی که حقم بود.

با غم کنارش نشستم و دست هاش رو گرفتم تو دستم و لب زدم :

_چی میگی مهرداد..چه بلایی سر خودت اوردی!!؟
مقصر منم خدا لعنتم کنه.

دستی به گونم کشید و‌گفت :
_هیش حرف نزن بذار قشنگ نگاهت کنم
یه هفته نبودی اما انگار هزار سال ندیدمت من چکار کردم با تو که ازم فراری شدی ببخش بخاطر تموم بد بود نام.

دستش رو فشاری دادم.
خدا بدجور منو ترسونده بود بااین کارش فهمیده بودم باید قدر مهرداد رو بدونم.
با بغض خودمو کشیدم جلو و لب زدم :

_مهرداد شاید دیره اینو دارم میگم‌...
یا شایدم چهارسال پیش نباید می گفتم گفتم اشتباهم‌ این بود گفتم اما از دستت دادم.
اما الان نمی خوام دیگه اشتباه چهارسال پیش رو تکرار کنم.
الان می خوام بهت بگم مطمئنم که حرفم درسته ...
می خوام بگم دوستت دارم مهرداد دوستت دارم

مهرداد نگاهش براق شد.
لبخند روی لباش نشست.
نتونستم خودمو کنترل کنم سرم رو جلو بردم و لبامو گذاشتم رو لباش و‌شروع کردم به بوسیدنش...

دست مهرداد بالا اومد و پشت سرم نشست همراهیم کرد.
اخ چقدر این بوسه شیرین بود‌
این بوسه فرق داشت...
ناب بود.
این بوسه بوسه ی وصال بود.
وصالی شیرین از جنس ناب عشق خسرو و شیرین...
لیلی و مجنون و الانم از جنس مهرداد و لیلی...


#مرد_پولدار264