دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

﷽ اسیرشهوت #part20 دردی که توی پشتم احساس میکردم بیش از | اسیرشهوت🔞پرتگاه




اسیرشهوت

#part20


دردی که توی پشتم احساس میکردم بیش از حد تحملم بود و کم کم دیگه صدای بلندم کل اتاق یا شاید کل عمارت و پر کرد


اورهان توروخدا ولم کن جر خوردم دارم میمیرم..

_هییییش دختر خوبی باش باید به شوهرت برسی مگه نه؟
وقتی با اون لباس جلوم نمایش بازی میکنی باید به فکر
جر خوردنت هم باشی...

ازم بیرون کشید و روی مبل نشست از درد روی زمین افتادم و گریه ام بلندتر شد...

_حالا وفت نشستن نیس پاشو هورا باید کمی سواری کنی...

نگاهش کردم و اون به مردونگیه راستش اشاره کرد..

چاره ای نبود باید هرچه میگفت اجرا میشد.

دستم و به دسته ی مبل گرفتم و از جا بلند شدم.


لباسم و کنار زدم و با همون حال زار پاهام و دو طرفش گذاشتم و اون دوباره خودش و با پشتم تنظیم کرد ..

_خوبه حالا بشین روش زود باش جنده ی من...


وقتی روش نشستم از درد چشمام و بستم و لبم و به دندون گرفتم

از روی لباس سینه هام و توی دستش گر فت و مشغول فشار دادنشون شد

_خوب سواری کن اره همینه بالا و پایین شو ...
میبینی داری روی کی سواری میکنی؟
بهم بگو داری روی ک.یر کی سواری میکنی...

نگاهم به چشمای پر از شهوتش افتاد و نالیدم

روی اورهان...

_اره لعنتیه حرومزاده اورهان کیه توعه؟


داشت هم با حرفاش هم با دردی که بهم میداد عذابم میداد

ضربه محکمی به پشتم زد و گفت

_پرسیدم من کیه توام جنده؟


باز نالیدم

توشوهرمی شوهرمی

_اره من شوهرتم و تو زیر خواب برادرم بودی...
از زیرش کشیدمت بیرون و تصاحبت کردم..

منو سفت گرفت و خودش و محکم بهم کوبید و با نعره ی بلندی داخلم ارضا شد...

دستاش دور کمرم حلقه شدم و منو به خودش فشرد...

نفس نفس میزد و عرق از سر و صورتش میبارید...

اروم کنار گوشم پچ زد

_تو سهم منی دختر نه ایهام نه هیچ حروم زاده ای نمیتونه تورو از من بگیره..
نظرت چیه خیلی زود یه توله برام بیاری تا خانواده مون تکمیل بشه؟

با وحشت ازش فاصله گرفتم و بهش خیره شدم

نه توروخدا بچه نه...

با دیدن ترس توی چشمام لباش خندید

_من گفتم تو حق انتخاب یا نظر دادن داری؟
فکر کن ایهام وقتی بفهمه بچه ی من توی شکمته چه لکس العملی نشون میده!
به نظرم صحنه ی خیلی دیدنی میشه..

سعی کردم از روی التش که کم کم داشت بی جون میشد بلند بشم که سفت منو گرفت و روی خودش نگهم داشت...

_پدرم داره میاد و من میخوام من و تورو دوتا عاشق ببینه مفهمومه که چی میگم!

توکه دوست نداری برای ایهان دردسری پیش بیاد؟
مثلا فکر کن شب که به عمارت برمیگرده چتد نفر اوباش بریزن سرش و کاری کنن دست و پاش بشکنه یا اون صورت خوشگلش خط خطی بشه!


با شتیدن حرفاش رنگ از رخم پرید و با ترس گفتم

من باید چیکار کنم؟

_اوه این عالیه دختر عاقلی هستی.
تو وقتی پدرم و معشوقه ی جدیدش به اینجا میان مثل یه زن عاشق کنار شوهرت میمونی وهمه رو شگفت زده میکنی...

من برای اینکه ایهام سالم باشه جونمم میدادم.

باشه ای گفتم و از روش بلند شدم..

ابش برگشته بود و ازم بیرون ریخته بود و منظره ناجوری روی شلوار اورهان درست کرده بود قدمی ازش دور شدم که بازومو کشید و به شلوارش اشاره کرد

_کجا لیدی؟
بشین خوب با زبون شلوار شوهرت و تمیز کن...

کمی بهش خیره شدم
یه ادم چقدر میتونست بد باشه؟

خرفی نزدم چون هیج حرفی کارساز نبود.
جلوش زانو زدم و چشمام بستم تا نبینم این همه تحقیرو.
شروع کردم به لیس زدن و تمیز کردنش...

معده ام می پیچید ومن همه ی سعی مو میکردم تا بالا نیارم.
بالاخره تمیزش کردم اجازه رفتن داد بهم.

با خجالت از جلوی خدمه رد شد و به سرعت خودم و به اتاق رسوندم و در و قفل کردم.

با قدم اول داخل اتاق دست کسی روی گلوم نشست و منو به دیوار کوبید


#به_قلم_سارا
#sara

چنل پرسش و پاسخ...
بی احترامی حرفای الکی غیر رمان ممنوعه و جواب داده نمیشه

https://t.me/joinchat/vWMgUv0cfewzMDM0

سلام Ses هستم
لینک ناشناسم پیام بدید

https://t.me/BiChatBot?start=sc-270732-I5Lv3dc

جوابارو توی چنل پرسش و پاسخ بخونید.
@ssaarrab