دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

سلام پسرم 28 این داستانی که میخوام بگم داستان زندگی منه لطفا ب | 𝔒𝔲𝔯 𝔡𝔦𝔞𝔯𝔦𝔢𝔰

سلام پسرم 28
این داستانی که میخوام بگم داستان زندگی منه لطفا بی احترامی نکنید.
من 22 سالم که بود با یه خانمی آشنا شدم و دوست شدیم باهم واقعا بهش علاقه داشتم یکی دوماهی که باهم بودیم میگذشت که بهم گفت حاملست و بچه هم مال من نیست (مال دوست پسر قلبلیش بود) با این حال من بهش گفتم که اگه بخواد سقطش کنه یا نگهش داره من کنارش هستم اونم رفت سقط کنه که تو اخرین لحظات نظرش عوض شد و نگهداشت بچرو. منم باهاش ازدواج کردم و باهم زندگی کردیم بعدش و اینکه بچه از لحاظ ژنتیکی مال من نبود برام اهمیتی نداشت و مثل بچه خودم دوستش داشتم. اما یهو دو سال پیش خانمم شروع کرد به سرزنش کردن من که چرا بیشتر کار نمیکنی تا پولدار تر باشی و غیره و هی از من دوری میکرد برای رابطه و این حرفا و بهم گفت که دیگه دوستم نداره و ازم طلاق گرفت منم چون هنوز دوستش داشتم پیگیر حضانت بچه نشدم که دردسر نشه براش. بعد از طلاقمون از شدت ناراحتی موهام ریزش شدیدی پیدا کرد و کلا افسرده شدم اصلا دیگه هدفی تو این زندگی نمیبینم وقتی که زنی که همه چیمو پاش گذاشتم ولم کرد.

#پایان_تلخ_و_کصشر #افسردگی

@Diaries_Channel