دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

سلام بر رفقای گرامی مخصوصا ادمین عزیز چنل اعتراف ، راستش این ا | 𝔒𝔲𝔯 𝔡𝔦𝔞𝔯𝔦𝔢𝔰

سلام بر رفقای گرامی مخصوصا ادمین عزیز چنل اعتراف ، راستش این اعتراف رو نمیخواستم انجام بدم ولی گفتم شاید برای دوستان جالب باشه من جواد هستم 35 ساله تو یه شرکت خدمات انفورماتیک کار میکنم ، ماجرا بر میگرده به 6 سال قبل من به صورت پیمانی با شرکت بودم و بعد اینکه پروژه میگرفتیم و اکثر شهرا هم میرفتیم کارم طول میکشید ، پایان هرکار ما باید وسایل ها و هر قطعه و چیزی که باقی میموند از پروژه رو به انبار شرکت تحویل میدادیم و ثبت میشد که چقدر استفاده شده و ... یه روز من کارم تموم شد ولی دیر تر از بقیه تو شرکت موندم اکثر بچه ها رفته بودن من وسایل ها رو تحویل دادم رفتم طبقه بالا ساعت پنج و نیم این طرفا بود دیدم کسی نیست رفتم دفترم و یه مقدار کار داشتم که بعد چند دقیقه دیدم یه سری صداهای عجیب و غریب میاد اولش فکر کردم از بیرون هست اما از داخل یکی از اتاق ها میومد صدای آه و ناله شک کردم رفتم ببینم چیه ، اصلا شکه شده بودم فکم باز مونده بود برای یه مدت طولانی ؛ دیدم مدیر مالی شرکت داره ترتیب منشی رو میده از همه بدتر اینکه از این اشخاص مذهبی بود و اصلا فکرش هم نمیکردم همچین کاری رو انجام بده وقتی باهاش برخورد میکردی اینقدر آدم با شخصیت و آروم و مثبتی به نظر میرسید حتی فکرش هم نمیکردید همچین آدم پستی باشه ، چهار تا هم فرزند بزرگ داشت و همچین خیانتی رو انجام میداد خیلی شرمنده شده بودم فوری زدم بیرون اصلا نمیخواستم یادمم بیوفته همچین چیزی دیدم بعد 3 ساعت دیدم همین شخص باهام تماس گرفت گفت فلانی بیا دفتر در مورد یه سری صورت حسابای پروژه های اخیر صحبت کنیم یه سری موارد درست نیست ، من اصلا حالت تهوع گرفته بودم ازش به بدبختی برگشتم شرکت دیدم وضو گرفته میخواد نماز بخونه بیشعور احمق میخواستم بگم حیوان تو که ادعات میشه حداقل غسل جنابت میکردی بعد نماز میخوندی کثافت خیلی حالم بهم ریخته بود از این حجم ریا و کثافت
خواستم بگم از رو ظاهر هیچ کس ، قضاوت نکنید شاید در باطن آدمای خرابی باشن

#سکس_مولایی_با_منشی #ظاهر_کصشر #جانی_سینز_مذهبی

@Diaries_Channel