Get Mystery Box with random crypto!

(ادامه پست قبل) دکتر یه دونه آینه دکتری روی پیشونیش زد و به من | داستان سکسی

(ادامه پست قبل)
دکتر یه دونه آینه دکتری روی پیشونیش زد و به من گفت نگاه جنده کوچولو خودت رو در حال کون دادن ببین . صورتت رو ببین . داری کون میدی تو کونی منی دارم میدم تو روده هات خوشت میاد ؟ ببین داری چطوری کون میدی کوچولو .
حرفاش تحریکم می کرد داشتم لذت می بردم یواش یواش داشتم به ارگاسم می رسیدم ؛ که دکتر گفت بلند شو قنبل کن و کیرش رو از کونم کشید بیرون . قنبل کردم و دوباره شروع کرد توی کونم تلنبه زدن و از پشت موهامو پیچید درو دستش و می کشید . بهم می گفت تو اسب منی اینم یال که دارم می کشم دردم گرفته بود ولی یه جورایی خوشم هم می یومد . بهم می گفت بگو دارم کون می دم بهت ارباب من هم می گفتم ارباب دارم بهت کون می دم و اون هم می خندید و محکتر می کرد . یه دفه کیرش رو از کونم کشید بیرون و گفت ببین چه غاری درست کردم بعدش با موبیلش از سوراخم که باز شده بود عکس گرفت و اورد جلوی صورتم و گفت ببین جنده چطوری گشادت کردم و دورباره شروع کرد توی کونم تلنبه زدن هی محکم تر و محکمتر می زد من یواش یواش داشتم می یومدم کیرش مثل تنه درخت سفت شده بود 5 دقیقه دیگه منو گایید داشتم ارضا می شدم شروع کردم به داد زدن همه ی بدنم می لرزید داشت از همه جام عرق می زد بیرون اونم از تکان های بدنم و صدام فهمید که من دارم میام محکمتر تلنبه زد تا اومدم داشتم از حال می رفتم گفتم تورو خدا آبت رو بیار دارم جر می خورم دیگه
گفت هیششش من تصمیم می گیرم آبم کی بیاد و کجا و یه دو سه دقیقه دیگه منو محکم از کون گایید و بعدش کیرش را دراورد و اومد جلوی دهن من و کیرش رو محکم کرد تو دهنم و گوشام رو از دو طرف گرفت و توی دهنم چند تا تلنبه زد و دستش انداخت پشت سرم و کیرش رو محکم توی دهنم فشار داد جوری که خایه هاش چسبید به لب پایینم و آبش رو با فشار ریخت تو دهنم و چندین ثانیه نگه داشت و گفت باید همش رو بخوری کسو خانوم .
مجبور شدم همش رو قورت بدم . یه کمی ترش مزه بود . بدش روی تخت ولو شد و منو هم کشید روی خودش . توی بغلش منو نوازش کرد و گفت ببخشید اگه اذیتت کردم . من توی سکس وحشی می شم دست خودم نیست کلی بوسم کرد و همه جای بدنم رو دست کشید و ازم تشکر کرد . یه نیم ساعتی هم کنار هم خوابیدیم . بیدار که شدیم دیدم ساعت 9:55 دقیقه هست . گفتم من دیرم شده باید برم . دکتر گفت نترس خودم می رسونمت . با کمک دکتر لباسم رو پوشیدم .
دکتر یه چشمک زد و گفت بدن دردت بهتر شد ؟
من هم با خنده گفتم آره بدن دردم خوب شد اما کون درد گرفتم .
دکتر اون شب منو تا خونه رسوند و این سکس شد سر آغاز آشنایی من با دکتر ...

بزرگترین کانال داستان سـکــسی

@sexyAction