Get Mystery Box with random crypto!

𖣐..شآهزآده و گِدآ..𖣐

لوگوی کانال تلگرام lkjhgfssaqpmzlalalal — 𖣐..شآهزآده و گِدآ..𖣐 𖣐
آدرس کانال: @lkjhgfssaqpmzlalalal
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 1.71K
توضیحات از کانال

حکومتی خیالی در ایران باستان
که سرنوشت
سه زوج را
رقم میزند
ژانر: گی..عاشقانه..تاریخی..جنگی
اینم لینک ناشناسم💙دوستون دارم💛
.
.
https://t.me/BChatBot?start=sc-386296-LE2BYfK
چنل زاپاس..
https://t.me/djdjeik

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2021-12-09 00:11:51 جلوش زانو زده و براش س*اک میزنه
#gay #gay #gay
مشاهده فیلم
5 viewsZahra, 21:11
باز کردن / نظر دهید
2021-12-08 17:59:45 #master_slaveboy
#erotic


روبروی قاضی ایستادم و با استرس شروع کردم به حرف زدن.
چند کلمه بیشتر نگفته بودم که ویبراتور شروع به لرزیدن کرد و به نقطه حساسم ضربه میزد.
با ترس و بغض به سمت عمران برگشتم و ازش التماس میکردم تمومش کنه؛ اما نیشخندی حوالم کرد و درجه ویبراتور رو بالا برد.
تحملم داشت تموم میشد که نگاه تحقیر امیز عمران کار رو تموم کرد.
لباس زندانم از اب من‌یم خیس شده بود و ..
https://t.me/joinchat/cf5mEcMTlM5lYmQ0
18 views-𝙽𝙴𝙶𝙰𝚁𝙴𝙷-, 14:59
باز کردن / نظر دهید
2021-12-08 16:42:04
دو سربازی که عاشق هم میشن و وقتی رئیسشون میفهمه، مجبورن که....

#Daddy_littleboy
#threesome

داخل اتاق بازجویی نشسته بودیم و هردو از ترس میلرزیدیم که در باز شد و ارسلان وارد اتاق شد.
با قدمای محکم بهمون نزدیک شد و برگه‌ای جلومون گزاشت.

+حکم بردگیتون امضا میکنین یا هردو رو کت بسته بفرستم بالای دار؟
اشک ارمین از گوشه چشمش چکید و با دستای لرزون برگه رو امضا کرد.
لبخندی از سر پیروزی زد و دستبند رو از دور دستاش باز کرد.

+مگه توله ها میتونن رو صندلی بشینن؟
بدو سرجای اصلیت.
هق هق ارمین بلند شد و چهار دست و پا شد و زیر پاهای ارسلان جای گرفت.
+تو مردنو دوست داری مثله اینکه؟
نگاهی به چشمای پر از التماس ارمین انداختم و مردد خودکار رو تو دست گرفتم...
https://t.me/joinchat/cf5mEcMTlM5lYmQ0
20 views-𝙽𝙴𝙶𝙰𝚁𝙴𝙷-, 13:42
باز کردن / نظر دهید
2021-12-08 14:56:06 خسته شدی از بس رمانای آنلاین خوندی و منتظر پارت موندی....
بیا میخوام یه چنل توپ بهت معرفی کنم
#ددی_لیتل_گرل #ددی_لیتل_بوی
#استریت #امگاورس #امپرگ
https://t.me/joinchat/ZOysB2K-oTliZGY0
بهتره عجبه کنی چون برش میدارم
23 views-𝙽𝙴𝙶𝙰𝚁𝙴𝙷-, 11:56
باز کردن / نظر دهید
2021-12-08 12:11:29 #گی #مستر #اسلیوبوی
آ*بشو تو دهن اسلیوش خالی میکنه

مشاهده فیلم
15 viewsZahra, 09:11
باز کردن / نظر دهید
2021-12-08 00:53:42 سو*راخ دوست پسرشو میخوره و لیس میزنه
ببین چجوری براش آه و ناله میکنه

مشاهده فیلم
19 viewsZahra, 21:53
باز کردن / نظر دهید
2021-12-07 22:24:26 خيلي وقته میخوای تنبیه جدید یاد بگیری و رو لیتل کوچولوت پیاده کنی اما منبع مطمئنی پیدا نمیکنی؟

میخوای لیتل‌برت شیطونت رو حسابی تنبیه کنی؟

اونری و نمیدونی باید با پیشی کوچولوت چجوری رفتار کنی؟

نکنه چنل زیر رو هنوز نداری؟

https://t.me/joinchat/DXzOWEfuFaBmYzZk
https://t.me/joinchat/DXzOWEfuFaBmYzZk
30 views-𝙽𝙴𝙶𝙰𝚁𝙴𝙷-, 19:24
باز کردن / نظر دهید
2021-12-03 16:26:53
معروفتـرین چنل ناول های #امگاورس ژانرهای مختلف #اسمـات/عاشـقانه/زندگی روزمره و #همجنسگرایی


╭────────────╮
جــــفتــی در اوزاکـــــا .
Paired in Osaka ╰────────────╯
راستی #آلفات کی قراره بیاد؟
لبخندش محو شد و #صورت جدی بخودش گرفت میکی رو #دست راستش داد و آروم جواب داد.
*نمیدونم راستش هیچی بهم نگفت شاید دو #هفته بعدبیاد
*نکنه دوباره باهم #دعوا کردین که هیچی بهت نگفته؟!
*ما که هیچوقت روزمون رو بدون #دعوا شروع نمیکنیم قبل رفتن دوباره #حرفامون رفت رو هم . ]

https://t.me/joinchat/7JkgrxU3XjM3OWFl
3 views-𝙽𝙴𝙶𝙰𝚁𝙴𝙷-, 13:26
باز کردن / نظر دهید
2021-12-03 15:08:01 دوست پسر غیرتی و بداخلاق

#بچه_مچه_جوین_نشه_فول_صحنه‌
#گی_کاپل #بزرگسال


سام به #آه و ناله میوفته و #پروستاتش از لذت تو مرز انفجاره.
-:#اوممم...آه...هاک..هاکان...#پارم_کن...آه... تندتر ...اوفه
هاکان #نیپل سام و میپیچونه و #تندتر حرکت میکنه؛
+:جوون..سک*سی #بوی من...
سام با #فشار رو دستش #خالی میشه و #ناله بلندی میکنه که....

https://t.me/+hlWmiue3Tts5MWU0
https://t.me/+hlWmiue3Tts5MWU0
#هات‌ترین_رمان_تلگرام
#بمال_رو_لینک‌تا_از_دستت_در_نرفته
6 views-𝙽𝙴𝙶𝙰𝚁𝙴𝙷-, 12:08
باز کردن / نظر دهید
2021-12-03 13:27:30
#پسر_شیطونی_که_به_زور_وارد_مطب_دکتر_میشه #دکتر_همونجا_تنبیهش_میکنه

#gay_dam_hot

دور از چشم #منشی با دو وارد مطب شدم.
#دکتر با دیدنم سریع بلند شد.
- تو اینجا چیکار میکنی؟ بیا #پیشم ببینم
آروم رفتم جلو که دستمو گرفت و
#شلوارمو پایین کشید.
#کپل های باسنمو محکم #فشار داد که #ناله بلندی کرد.
روی
#میز خمم کرد و #آمپول رو برداشت که با #وحشت گفتم...
- چ... چیکارم داری
حین آماده کردن
#آمپول یک دستشو #لای پام کشید...
- میخوام یه
#پسر بد رو که بی #اجازه اومده تو #مطب تنبیه کنم...

#دوس_پسرشو_امپول_میزنه
#آمپول_بازی #دکتر_بازی_هات
https://t.me/+hlWmiue3Tts5MWU0 https://t.me/+hlWmiue3Tts5MWU0
9 views-𝙽𝙴𝙶𝙰𝚁𝙴𝙷-, 10:27
باز کردن / نظر دهید