Get Mystery Box with random crypto!

ایده و حرفهای زنانگی

لوگوی کانال تلگرام ideahaye_banoo — ایده و حرفهای زنانگی ا
آدرس کانال: @ideahaye_banoo
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 32.94K
توضیحات از کانال

❁﷽❁
کپی بدون لینک و اسم کانال ممنوع وحرام؛ پیگرد الهی داره🔴
ارسال ایده و تبلیغات
@Morvaarid73
لینک کانال
https://t.me/ TZFANY2l5exqBxGd

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 445

2022-04-20 18:35:31 سلام مروارید جون حالت چطوره؟ الهی همیشه حال خودت و حال دلت خوبه خوبه خوب باشه

یه شیرینی اسون میخوام بگم بذاری کانال خانمای گل درست کنن حتی واسه اونایی که فر ندارن میشه تو تابه با شعله ی خیلی خیلی کم شعله پخش کن بذارن سر تابه هم دم کن بذارن درست کنن یه ربع تا 20 دقیقه زمان میبره
یه لیوان روغن جامد یا کره به دمای محیط رسیده
یه لیوان پودر قند
دو لیوان ارد

اول پودر قند و روغن رو با هم مخلوط میکنیم اینقدر هم نیزنیم تا کرم رنگ بشه . حتما باید پودر قند باشه چون با شکر خیلی سفت میشه شیرینی
بعد ارد رو به روغن و پودر قند اضافه میکنیم و در حدی ورز بدیم که فقط ارد مخلوط بشه و خمیر یکدست بشه میتونن زنجبیل .دارچین و کاکائو و هل هم بزنن واسه طعمش .من زنجبیل زدم عالی شد
یه ساعت میذاریم یخچال بعد کف سینی پهن کنید و قالب بزنید من با سر فنجون قهوه خوری قالب زدم
طبقه ی وسط فر یه ربع با دمای 150 گذاشتم. وقتی فر قطع کرد پنج دقیقه گذاشتم بمونه تو فر بعد از فر خارج کردم. چاقو زدم زیرش جدا شد از سینی فر . اخرش هم زعفران دم کرده با گوش پاک کن زدم وسطشون

جاتون خالی . خواهر شوهرم یه کم کسالت داشت بردم براشون . دیدم مادر شوهر و خانواده برادر شوهرم و بچه های خواهر شوهرمم اونجا بودن و خوردن خیلی هم خوششون اومد خدا رو شکر و من هم خیلی خوشحال شدم و کلی کلاس گذاشتم پیش جاری کوچیکه

@ideahaye_banoo
6.0K views15:35
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 18:35:26
عاشقانه اعضا



چه حسِ خوبیه حسِ داشتنِ تـو...
تو همون معجزه ایی هستی که تواوجِ خستگی وقتی بهت فکر میکنم...
نسبت به همه چی دوباره امیدوار میشم
همون حسِ خوبی که هر چی میشه
میگم فدآی سَرم....
یکیو دارم که حتّی فکر کردن بهش برام آرامش بخشه آرامشمه وجودمه
دل و جونَم به بودنِت گرمه..


@ideahaye_banoo
5.8K views15:35
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 18:35:09
#راز_غذایی_اعضا
#شیرینی_تابه




@ideahaye_banoo
5.7K views15:35
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 14:33:11 سلام مروارید جان
من خیلی خوشحالم آخه از ایده معنوی خواندن آیه ۶۴سوره حج و نذر صلوات حضرت ام البنین استفاده کردم
تو اوج گرفتاری خداروشکر تو قرعه کشی خودرو برنده شدم
از شما و اون دوستانی که ایده معنوی گذاشتن سپاسگزارم
چندبار هم صلوات شهید جعفری و شهید ابراهیم هادی و سید علیرضا و جد بزرگوارشون نذر کردم
هرجا به صلاحم بوده جواب گرفتم
ختم سوره یاسین هم خیییلی خوبه حاجت روا باشید

سلام به مری عزیز مرسی از شما
مرسی از دوستانی که ایده های خوب تو کانال میگن منم از ذکر یا ظاهر خیلی نتیجه گرفتم سوئیچ ماشین خواهرم
دفترچه بیمه شوهرم
هندزفری پسرم که بارها بارها همونجایی که پیدا شدو خودم دیده بودم.
این بار به اتفاق پسرم وشوهری رفتیم سر زنبور
متوجه شدم یه دکمه مانتوم افتاده.
یه لحظه فکر کردم الان اگه قرآن داشتم
پشتش می‌نوشتم واینااااا
بعد با خودم گفتم دیگه دکمه که ارزشی نداره واسش این کارو کنم
ولی همین که ذکرش از سرم گذشت
دکمه رو توی علفای خیلی بلند باغ پیدا کردم.باورم نمیشد.

سلام به مروارید خانوم و دوستان گلم خواستم از اون دوست گلی که صلوات برای خانم ام‌البنین و دوستی عزیزی که فاتحه برای زعفر‌جنی گفتن تشکر کنم هردو واقعا جواب دادن و همیشه خواستم قبول شده و هر چی که گم کردم سریع پیدا شده

سلام مرواید عزیزم . خدا خیر دنیا واخرت رو بهتون بده که برای این کانال زحمت می کشید وقت می گذارید . ندیده دوستتون دارم خدا حفظتون کنه که باعث شدین براحتی بتونیم از تجارب هم استفاده کنیم من دو سال هست که عضو گروهتون هستم چند ین بار پیام فرستادم اما ارسال نکردین می دونم که سرتون شلوغه گله ای ندارم فقط خواستم ازتون تشکر کنم بنده از ذکر الظاهر بارها نتیجه گرفته ام یکیشو براتون تعریف می کنم . هفت سال پیش از همسرم جدا شدم و دوتا پسر دارم ۱۶ ساله و ۸ ساله پسر کوچیکم با من زندگی می کنه و من ازدواج مجدد کردم و پسر بزرگم شهرستان با خونواده پدرش زندگی می کنه و هر سال عید به دیدن من می یاد امسال موقع رفتن شناسنامه منو بجای شناسنامه خودش گذاشته بود تو کیفش و برده بود من بعد سه روز متوجه شدم شناسنامم نیست هر چی زنگ به پسرم می زدم در دسترس نبود پیام می دادم انلاین نبود که جواب بده من شب تا صبح حرص خوردم که خدایا اگه همسر قبلیم خونوادش شناسنامه منو ببینن بر می دارن پارش می کنن منم نمی تونم ثابت کنم همش دعا دعا می کردم که چمدون پسرم رو نگاه نکنن شناسناممو بر ندارن یاد کانال شما افتادم و ذکر الظاهر رو پشت قران نوشتم تا صبح پسرم بهم زنگ زد و ماجرا رو بهش گفتم اونم خبر نداشت که شناسنامه منو اشتباهی برده گفت الان می گردم ببینم هست یا نیست زنگ زد گفت مامان شناسنامتو پیدا کردم شانس اوردی ندیدنش همون روز برام پستش کرد فردا ساعت دوازده ظهر شناسنامم به دستم رسید و این معجزه رو از ذکر الظاهر به دست اوردم . از شما و کانال خوبتون ممنون و سپاسگذارم

@ideahaye_banoo
7.0K viewsedited  11:33
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 14:31:33 مادرم صدای قشنگی داشت ،صدایش مثل مخمل نرم بود از هر خواننده ای بهتر می خواند وقتهایی که حواسش به کارش بود ومی خواند من ساکت می شدم وصدای مخملی وخوش طنینش را جرعه جرعه سر می کشیدم وکیفور میشدم .

در صندوقخانه اتاق پشتی یک گرامافون و یک عالم صفحه داشتیم. پدرم عاشق پروین ودلکش ومرضیه و ...بود.
چون ان طرف حیاط خانم جانم (که نه خانم بود ونه جان)زندگی میکردپدر با صدای اهسته و یواشکی صفحه گوش میکرد اما همان یواشکی برای حافظه بی نظیر مامان بس بودتا تمام تصنیف ها را از بر شود .
یک روز خانم جان با ان ابروهای سیاه وسمه کرده پدرم را کنار کشید وگفت :
این دختره وقتی در مطبخ است تصنیف می خواند!چه معنی دارد؟مطرب است ؟دیگر صدای نحسش را نشنوم...زن نجیب هنگامه ی اشپزی استغفار میکند ... پدراشتلم کرد،هوار کشید ومادرم دیگر نخواندو از ان روز نجیب !!شد...
سالها گذشت عمو ازدواج کرد واز انجا که هر عروس می بایست سالها زیر نظر خانم جان زندگی میکرد ما از خانه ی خانم جان به خانه خودمان اسباب کشی کردیم .
مادرم مثل قمری اسیر که ازاد شده باشد دوباره به اواز امد،اما دیگر ان صدای مخملی را نداشت یک نگرانی و تشویش در صدایش بود که اوازش را خش می انداخت ان صدای مخملی گم شده بود. گمانم صدایش در خانه خانم جان ولابلای اجرهای مطبخ جامانده بود...

#شهلا_ظهوریان

@ideahaye_banoo
6.2K views11:31
باز کردن / نظر دهید