دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

#اعتراف_ناشناس سلام محمد خوفی راستش اعتراف نیست میخوام بگم ش | ~ 𝒘𝒐𝒖𝒏𝒅𝒆𝒅`ᥫ᭡𝐂𝐫𝐮𝐬𝐡💜

#اعتراف_ناشناس

سلام محمد خوفی
راستش اعتراف نیست میخوام بگم شاید برای بقیه هم این اتفاق افتاده یا قراره بیفته
راستش من ۲۴ سالمه ۴ ساله با شوهرم ازدواج کردم . سال اول یعنی اوایل ازدواج خییییلی بدم میومد اصن شوهرم دست بهم بزنه یا بوس و بغل و اینا خییییلی بدم میومد . شوهرمم بیچاره خیلی دوس داشت اما بخواتر من اینکارو نمیکرد مثلا بعضی شبا که خیلی حالم بد بود میفهمید میرفت رو کاناپه میخواد من تنها رو تخت بودم خیلی دلش نازک بود .
خلاصه یه شب که با یکی از دوستام دعوا کرده بودم از سر کار اومد خونه،  ساعت حول و حوش ۸ اینا بود . پاشو از در گذاشت تو شروع کردم توپیدن بهش . چرا دیر اومدی ، چرا بوی عطر زنونه میدی ، چرا فلان چزا بیسار . بد بختم هیچی بهم نگف تا وقتی بهش گفتم دیگ ازت متنفرم . (خب اعصابم خیلی خورد بود)
اینو ک شنید رفت تو اتاق درم محکم پشت خودش بست هیچی هم نگفت. نصفه شب شد از اتاق نیومد بیرون گفتم شاید اتفاقی براش افتاده . رفتم دیدم بالشت گذاشته رو صورتش داره همینجوری گریه میکنه . اینو دیدم انقد ناراحت شدم ک رفتم تو پذیرایی زدم زیر گریه . (من غرور داشتم نتونستم معذرت خواهی کنم ازش )
بعد ۱۰ دیقه گریه کردن من اومد نشست بغلم کلی بغلم کرد کلی بوسم کرد انقد بهم دلداری داد ک یادم رفت من دل اونو شکوندم و واقعا جا خوردم فکرشو نمیکردم اینکارو بکنه .
از همونجا دیگ خیلی به بغل و بوس علاقمند شدم .
من هروقت اون شبو یادم میاد خیلی گریم میگیره ولی اون اصن یادشم نمیاد .

خواستم بگم که دخترا انقد شوهرا یا دوس پسراتون رو اذیت نکنید انقد ۳ پیچ نشید انقد گیر نباشید . سعی کنید دلشون رو نشکنید . گناه دارن بیچاره ها

محمد تروخدا بزار دستم شکست انقد تایپ کردم

@Eterafe_dark