Get Mystery Box with random crypto!

dastankadah8

لوگوی کانال تلگرام dastankadah8 — dastankadah8 D
آدرس کانال: @dastankadah8
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 1
توضیحات از کانال

َ

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-06-13 22:08:01 برای خرید پک 3هزارتایی خوردسال دایرکت پیام بدین قیمت50 هزار تومان
اگه فالو نکرده دایرکت بدین بلاک میشین
توجه: شبا لایو سکسی میزارم
https://instagram.com/efsha_clip
5.4K views19:08
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 22:07:29 جهت خرید #دیلدو #واژن_مصنوعی #پلاگ_مقعدی و انواع #ویبراتورها به لینک زیر مراجعه کنید
پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
5.3K views19:07
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 22:06:37
بچه های این دور زمونه

The Package 2018
IMDB: 5.5 | Rotten Tomatoes: 42%
Teen Comedy

داستان این فیلم درباره چند دوست نوجوان می باشد که برای تعطیلات بهاری به پیک نیک می‌روند. اما اتفاقی غیرمنتظره باعث می‌شود تا آنها برای نجات دوست ارزشمندشان تلاش کنند. و …

@Dastankadah8
5.3K views19:06
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 21:59:20 امین و زن عمو


سلام من امین هستم داستانی که میخوام بگم مربوط به ۴ سال پیش هس وقتی عموم زن گرفت که اون موقع من ۲۲ سالم بود و تو دانشگاه درس میخوندم هیکلم بد نبود خلاصه عموی ۳۰ ساله ی من رفت یه زن گرفت که ۲۰ سالش بود و اهل تهران . خیلی بدن جذابی داشت قد ۱۷۰ وزن تقریبا ۶۰ سینه هاش اناری و کونشم که میزون بود . هر وقت میدیمش میخواستم جلو لباشو بخورم و تا صب عشق بازی کنم باهاش چون عاشقش بودم
خلاصه اینا بعد یه سال زندگی مشترک طلاق گرفتن چون عموم مذهبی بود و میگفت باید با چادر بری بیرون اونم قبول نکرد و طلاق گرفتن اون برگشت تهران و منم وقتی دانشگام تموم شد و کنکور دادم و از تهران قبول شدم و رفتم اونجا و زدم تو کار تدریس زبان تافل زندگی بد نبود بابام یه خونه برام خریده بود از دوستش خلاصه بعد این که تدریسم شروع شد یه گروه ۶ نفری ۴ تا پسر و ۲ تا دختر جلسه دوم بود که تازه میخواستم تدریس رو شروع کنم دیدم یه دختر با یه شلوار جین و مانتو تنگ اومد تو کلاس دیدم زن عموم هس عجب چیزی شده بود اومد تو و منم سلام و علیک کردم اون جلسه از سر میز بلند نشدم چون کیرم بد جور راست شده بود بعد این که کلاس تموم شد دیدم بیرون وایساده و منتظر تاکسی هوا تاریک بود گفتم بیاین برسونمتون اولش گفت نه بعدش گفتم آخه نمیشه یه روزی فامیل بودیم قبول کرد سوار شد . از زندگیش پرسیدم و فهمیدم بعد این که از عموم طلاق گرفته خونوادش گفتن باید بری که طلاق نهض هس اونم با مهریش خونه خریده و تنهاس منم گفتم که باهم یه چیزی بخوریم اونم قبول کرد رفتیم به هایدا و بعد این که شام خوردیم بردمش خونش بعد خدافظی رفتم خونه.
یواش یواش بیرون رفتن ها زیاد شد و صب جمعه که رفتیم دربند گفتم سارا یه چیزی که باید بگم گفت باشه گفتم خیلی وقته عاشقتم اونم گفت دروغ میگی و گفتم که خیلی وقته میخوامت دستاشو نگه داشتم بعد بوسیدم خلاصه رفتیم صبحونه و بردمش خونه اش بعدش از گونش بوسش کردم و رفت فرداش اس داد پایه ای بریم بیرون گفتم کلاس دارم و بعد کلاس قبول کرد ساعت ۳ که کلاسام تموم شد بعد استراحت رفتم کلاس تافل و ساعت ۷ تموم شد گفتم کجا بریم گفت هر جا تو بخوای امین رفتیم پارک آب و آتش بعدشم گفت بیا بریم خونه اش که تدارک شام دیده رفتیم و شام خوردیم بعدش داشتیم تلوزیون نگا میکردیم اونم تو بغلم بود که گفت امین حالا که عشق منی میذاری لباتو امتحان کنم منم گفتم آره لباشو گذاشت رو لبام خیلی داغ بود لباشو خوردم و سینه هاشو مالیدم نوکاش صیخ شده بود گفتم میشه آتیشم رو خاموش کنی قبول کرد لباسشو در آوردم و گردنش رو لیس زدم خیلی داغ بود کرستش رو در آوردم خیلی وقت بود تو کفش بودم ممه هاشو خوردم که گفت بسه نوبته کس داغ و خیسم هس رفتم پایین شورتش خیس بود گفتم شیطون بلا و شروع کردم به خوردنش خیلی خوش بو بود با چوچولش بازی کردم میگفت دیوث خودمی بخورش بعد ۵ دیقه آبش اومد گفتم یه کمی کیرم رو میخوری شلوارم رو باز کرد هی لیس میزد نمی کرد تو دهنش دیونم کرده بوود گفتم بخور حشرم زده بالا کرد تو دهنش که مثله کوره بود کمی خورد بعدش پاهاشو باز کرد و گفت پردم رو دوختم و تو باید افتتاح کنی کمی کیرم رو مالوندم به کسش جیغ میزد امین جون من بکن منو مردم کردم تو کسش و خون اومد با دستمال پاکش کردم و کیرم رو کردم تو. کسش داد میزد دیوث خودمی منم جندتم باید هر روز منو بکنی منم که حشرم زده بود بالا کیرم رو کشیدم بیرون تا آبم برگرده بازم کردم تو کسش کمی تلمبه زدم که دیدم لرزید و یه آب گرمی خورد به کیرم فهمیدم بازم ارضا شد گفتم چن وقته ارضا نشدی گف از وقتی ازدواج کردم عموت عرضه نداش آبم رو بیاره منم دیگه آبم داشت میومد ولی نتوستم نگهش دارم و ریختم تو کسش بی هوش شدم و خوابیدم صب که بیدار شدم دیدک سارا میگه ای شیطون دیشب خیلی بهم حال دادی رفتم دوش گرفتم و بعد صبحونه رفتم خونه

الان بازم با سارا هستم و هرهفته باهم عشق بازی میکنیم و می خوایم باهم
5.3K views18:59
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 19:41:01 برای خرید پک 3هزارتایی خوردسال دایرکت پیام بدین قیمت50 هزار تومان
اگه فالو نکرده دایرکت بدین بلاک میشین
توجه: شبا لایو سکسی میزارم
https://instagram.com/efsha_clip
6.3K views16:41
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 19:40:29 جهت خرید #دیلدو #واژن_مصنوعی #پلاگ_مقعدی و انواع #ویبراتورها به لینک زیر مراجعه کنید
پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
6.3K views16:40
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 19:39:27 سلام
نمیخوام مجبوربشم ج بدم پس لطفافحش ندید
اولین روزایی بودکه واردبیمارستان شده بودم.جلوی درب یکی ازاتاقاایستاده بودم ورفته بودم توفکرکه یه دفه یه صدایی پشت سرم گفت ببخشیدوقتی برگشتم بادیدنش دلم لرزید دکتر فرشاد بودکه میخواست واسه چک کردن مریضش بره تواتاق.بدون اینکه حرفی بزنم اجازه دادم واردبشه من ازنوجوونی ووقتی ک فهمیدم کیرچیه همش دنبال این بودم ببینم مال کی اززیرشلواربرجسته تره اونروزم ناخودآگاه همش چشمم به کیرفرشاد بودچون معمولادکمه روپوششم بازمیکرد خیلی مغروربودوکمتربه کسی توجه میکردولی تازگیاحس میکردم خیلی حواسش به منه
چندوقتی گذشت ومابه هم نزدیکترشدی باهام زیادشوخی میکردتااینکه یه روزبهم زنگ زد.نمیدونم شمارموازکی گرفته بود.خلاصه سرتونودردنیارم....باهم دوست شدیم....
چندوقتی گذشت همش راجع به بیماریهای مردان و پروستات و سزارین و کس وکسروازین چیزامیگفت تا سر شوخیو باز کردو گفت دوست دارم ببینم چطوری میخوای بزای
منم از خدا خواسته گفتم منم دوست دارم ببینم توچطوری میکنی.انتظارشو نداشت یه کم مکث کرد بعد چشمک زد و گفت امتحانش مجانیه....
دو هفته بعد دعوتم کرد نهار بیرون منم بهم الهام شده بود بدم نمیاد یکم بمالتم رفتم حموم حسابی کس تپل و روناموصفا دادم من قدم 170و65وزنمه وسینه ام75کسمم گوشت خالیه
خلاصه ساعت 11شدمنم به بهونه شیفت خونه روپیچوندمو رفتم بیرون تا سوار ماشینش شدم یه ماچ محکم ازلپم کرد.یه کم چرخ زدیم ورفتیم یه رستوران غذاخوردیم ساعت1ونیم بودبهش گفتم مجیدمن گفتم تاساعت6شیفتم نمیشه برم خونه.اونم به بهونه اینکه گیربازاره گفت بریم خونه من عصرمیرسونمت منم که هم دلم کیرمیخواست هم دوسداشتم خونشوببینم رفتم.رسیدیم به یه اپارتمان شیک واردخونهکه شدیم گفت راحت باش منم که زیرمانتوتاپ تنم بودمانتومودراوردموباتاپ وشلوارلی نشستم اونم لباسشوعوض کردوبایه گرمکن وعرق گیراومدرفت اشپزخونه شربت وشیرینی اوردگذاشت رومیزجلوی کاناپه بعداومدپیشم نشست دستشوانداخت دورگردنم یه نگاه به لبام کردوگفت دوسدارم بخورمشون البته قبلایه بارخورده بود...یه لبخندزدم ولب پایینشوگازگرفتم دیدم داره ازچشاش آتیش می باره این حس واسم ناآشنانبوددوسه باری کرده بودنم
دستشوکردتوتاپموسینموکشیدبیرون اون لحظه ازاینکه تاچنددقیقه دیگه قراره یه مردخوشتیپ کیرکلفت قراره منوبگادحال کردمویه آه بلندکشیدم که انگارجرقه بود باصدای من تاپوسوتینموجردادوافتادروسینم بلنددادمیزدچراایناروقبلانشونم نداده بودی جوووون مثه بالشه جووووون منم جیغ میزدم اره عوضی گازبزن بخورآههههههه
که طاقت نیاوردموهلش دادم اون سمت سریع عرق گیرو دراورد وبازافتادروم
سینه هاموچنگ زد منم دادمیزدم کییییییییر من کیررررمیخوام بکنش توکسم داشتم دیوونه میشدم حتی الان ازتعریفش شورتم خیس شده واحساس نیازبه اون کیرکلفتشومیکنم
خلاصه شلواروشورتموبایه حرکت دراوردوتاکس چاقمودیده افتادروکسم شروع کردبه لیس وگازداشتم ارضامیشدم که داد زدم بسه منو بگا.اونم معطل نکردکیرشوازاسارت شلوارک درآوردوبهم گفت قمبل کنم منم قمبل کردم وازپشت کردتوکسم خیلی تنگ بود من که قبلاپردم پاره شده بود ازکلفتی کیرمجیدقسمت دیگه مخاط وپرده کسم پاره شد کسایی که باراول کس دادنشون یادشونه میدونن چی میگم دردولذت باهم 5.6دقیقه تلمبه زد که باآه واوه زیادخواهش های بلندم که میگفتم منوبکن بگاعوضی جرم بده بالاخره به اوج لذت رسیدمو ارضاشدم اونم چندلحظه بعدمن وهمه آبوریخت روصورتم منم که عاشقه آب کیرم همه روجلوچشمش لیس زدم وهردوهمونجابی حس افتادیم بعد از اون دوسه بارم جاهای دیگه سکس کردیمو اون دوره کارش تموم شد و از شهر ما رفت...

نوشته:‌ Roze
6.4K views16:39
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 13:16:01 برای خرید پک 3هزارتایی خوردسال دایرکت پیام بدین قیمت50 هزار تومان
اگه فالو نکرده دایرکت بدین بلاک میشین
توجه: شبا لایو سکسی میزارم
https://instagram.com/efsha_clip
9.9K views10:16
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 13:15:49 جهت خرید #دیلدو #واژن_مصنوعی #پلاگ_مقعدی و انواع #ویبراتورها به لینک زیر مراجعه کنید
پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
9.7K views10:15
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 13:14:46 زن_پسرخاله



سلام.اسم من رضا هست.من22سال سن دارم و در استان فارس زندگی میکنم.من یکی از پسر خاله هام که حدود 6سال ازدواج کرده که زنی بسیار خوشکل و زیبا رو سفید پوست داره البته کمی لاغر اندامه ولی خیلی بدن نرمی داره که از لحاظ خوشکلی میشه گفت تو اقوام ما تکه.دوستی ما از اونجایی شروع شد که خودش یعنی ندا خانم که 23 هم سن داره با اس دادن خودشو با من اشنا کرد البته اینم بگم که تا یه مدتی خودشو معرفی نمیکرد ولی خورده خورده بهش شک کردم ودیگه کامل فهمیدم که خودشه و اونم دیگه خودشو معرفی کرد.وواقعا برام خیلی تعجب اور بود که اون کجا و من کجا چون خیلی وضع مالیشون خوبه البته رابطه خانوادگیمون هم خیلی خوبه منم بد پسری نیستم از لحاظ قیافه.خلاصه دوستیمون دیگه خیلی جدی شده بودتا اونجایی هم که یادم میاد همین عید پارسال بود.از اول صبح تا اخر شب به هم اس میدادیم و زنگ میزدیم.تا یه 5.6 روزی گذشت یعنی 12عید بود که تمام اعضای خانوادشون رفته بودند به شیراز چون با خانواده پدر شوهرش زندگی میکنند.و اون تنها مونده بود خونه چون باید از بی بی پیرش مواظبت میکرد.خلاصه منم که دیدم موقعت خوبی هست بهش پیشنهاد کردم که من میاد خونتون که با هم حال کنیم اولش مخالفت کرد که کسی میاد و ابرومون میره یعنی خودشم بد دلش نمیخواست ولی میترسید ولی با اصرار من موافقت کرد.ومنم زود رفتم داروخونه قرص گرفتم ویه حموم رفتم وسریع اماده شدم و حرکت کردم وای که چه حالی داشتم وقتی رفتم دم درشون بهش زنگ زدم و اونم در رو باز کرد وای که چه ارایشی کرده بود وچه لباسهای سیکسی پوشیده بود برای من که واقعا درکش غیر ممکن بود اخه تا حالا اینجور ندیده بودمش.خلاصه رفتیم تو یکی از اتاقها که دری جداگانه از تو حیاط باز میشد اخه نمیشد مستقیم نمیشد رفت تو پذیرایی چون بی بی مریضش اونجا بود.وقتی که رفتیم داخل سریع تو اغوشم گرفتمش وازش لب میگرفتم و زیر گلوشو میخوردم بعدش خوابوندمش رو زمین وشلوارشو کشیدم پایین و شلوارمو خودموم کشیدم پایین خوابیدم روش وای که چه بدن سفید وتره تازه ای داشت وای که چه کس نازی داشت یه کم باهم حال کردیم و بعد از چقدر همدیگه رو خوردن بلند شدم اخه اینجورنمیشد حال کرد چون لباسهمون رو کامل بیرون نیاورده بودیم به خاطر اینکه هر لحظه ممکن بود کسی بیاد.بعدش بهش گفتم چهار دست وپا شو اونم همین کارو کرد و منم نشستم پشتش کیرمو گزاشتم دم کسش یواش یواش کردم داخل یه اهی کشید ومن شروع کردم به تلمبه زدن وای که چه کس تنگی بود ادم دیوونه میشد من همین طور تلمبه میزدم واونم اه ناله میکشید منم هی زیر گلوشو میخوردم چون نقطه ظعفش رو میدونستم وبا همین کارم تونستم ارضاش کنم و خومم بعداز چقدر تلمبه زدن ابم اومد و ریختم رو کمرش و افتادم روش و بعد از چند دقه معاشقه بلند شدیم و من بیرون رفتم وبعدش دوستیمون خیلی صمیمی تر شد وبعد از چند مدت 2باره دیگه موفق شدیم با هم حال کنیم البته این 2بار خیلی خوش گذشت چون دیگه مطمعن بودیم که کسی نمیاد کاملا لخت شدیم و مفصل با هم حال کردیم


بعد از گذشت یک سال دیگه دوستیمون سرد شده بود چون تمام اقوام از دوستیمون با خبر شده بودنند به همین خاطر دیگه ادامه ندادیم تا ابرومون بیشتر از این نرفته ولی الانم گاهی باز یادی از هم میکنیم.ولی هیچ وقت این یک سال رو فراموش نمیکنم چون بهترین روزهای زندگیم بود.این بود داستان دوستی من با زن پسر خالم ندا خوشکله خیلی دوستش دارم.شاید سکسش زیاد نبود ولی همش واقعیت بود.


نوشته: رضا
9.8K views10:14
باز کردن / نظر دهید