Get Mystery Box with random crypto!

هانیه پاشد دست پویان رو گرفت بلندش کرد شروع کردن به رقصیدن معل | 💦داستان💦

هانیه پاشد دست پویان رو گرفت بلندش کرد شروع کردن به رقصیدن معلوم بود جفتشون مست شدن
رضا هم موزیکو زیاد کرد این 3 تا زوج پاشدن به رقصیدن منم نشستم واسه خودم
هانیه اومد بلندم کرد 3 تایی با پویان یه کم رقصیدیم
پویان داشت نفس نفس میزد رفت افتاد رو کاناپه و داشت واسه خودش پیک میریخت
من و هانیه خیلی موجه و اوکی داشتیم میرقصیدیم که یهو صحنه ای که دیدم بی اندازه حشریم کرد
آستینای سویشرت تکون میخورد و از روی کسش میرفت اونور هی
دیدم ساپورت هانیه رفته بین کسش و مثل قلب افتاده بیرون
پویان دوباره بهمون ملحق شد و رقصیدیم یه کم دیگه وقتی دوباره رفت من نقشه شومی که داشتم رو پیاده کردم

هانیه گرمت نیست تو؟

آخ چرا سرویس شدم
(سویشرتشو دراورد و اون صحنه ای که گفتم با فاصله کم جلوم بود و میرقصیدیم)

پویان که دیگه از دست رفته بود و مست پاتیل بود
منم از فرصت استفاده کردم و شروع کردم با هانیه نزدیک شدن و رقصیدن
دستم بالای کونش بود چسبونده بودمش به خودم اونم دیوونه وار میرقصید
یواش یواش دستمو میمالوندم روی کونش و دیدم اعتراض نمیکنه و همونطوری داره میرقصه
حواسم کامل به پویان هم بود و فانتزی هیجان انگیزم داشت واقعی میشد
مگه چند بار از این فرصتا پیش میاد
از جلو چسبوندمش به خودم کیر راست شدم روی کسش قرار گرفت
کسشو مالوند رو کیرم و رفت وسط اون قلبی که گفتم
بازم تخم نمیکردم کاری بکنم خودم
رقص چسبیده به من و مالوندن کسش رو کیرم و عرق و نفس نفس و حرارت و دست من که رسما یه لپ کونش رو کامل توی پنجه گرفته بودم
یهو دیدم دوید سمت دستشویی فهمیدم زیاد خورده میخواد بزنه
پویان که کلا تو یه عالم دیگه بود
محسن و زهره تو اتاق بودن با هم
رضا و زنش هم میرقصیدن واسه خودشون اونور
رفتم دستشویی دنبالش
در دستشویی باز بود
در زدم رفتم تو دیدم گوه زده به کل توالت و اطرافش
شیلنگو ورداشتم شستم اونم همونطوری دولا شده بود روی روشویی داشت تگری میزد
اونجا رو شستم تمیز شد رفتم پشت سرش وایسادم نوازشش میکردم میگفتم چیزی نیست اوکی میشی
از پشت پایین رون پامو چسبونده بودم به لای کونش
با یه دست پشتت گردنشو نوازش میکردم با اونیکی دست زیر شکمشو ماساژ میدادم
صورتمو برده بودم نزدیک گوشش هی میگفتم چیزی نیست اوکی میشه راحت باش بالا بیار و دلداریش میدادم
بدون اینکه حواسم باشه حین دلداری و نوازش گوششو بوسیدم
برگشت رو بهم و بغلم کرد و شروع به خوردن لبام کرد
دیگه منم کسخلم زد بالا مثل حشرم و شروع کردم لب گرفتن و مالوندن
رفت سراغ شلوارم درش آورد و دولا شد روی سینک
ساپورتشو کشیدم پایین دیدم رودخونس
انقد خیس بود کسش که تا نصف لای رونش آبش رسیده بود
کیرمو کردم توش آروم و آهسته تلمبه زدم و دستمو گرفتم روی دهنش
5 دقیقه زدم یهو دیدم لرزید و از اطراف کسش آبش اومد بیرون روی کیرم
اولین بار بود یه زن رو اینطوری ارضا میکردم تا این سن خیلی برام هیجان انگیز و شهوت آور بود تو اون لحظه
نتونستم کنترل کنم و آبم با شدت پاشید تو کسش
یه لحظه انگار به عقل اومدم و به خودم اومدم کشیدم بیرون سریع
برگشت رو بهم دستشو انداخت رو سرشونم اومد تو بغلم و گفت مرسی که هستی خوشحالم پویان دوستی مثل تو داره که میتونم با خیال راحت باهات شیطونی کنم و تنوع طلبیمو ارضا کنم
بین خودمون بمونه همیشه باهاتم اوکی؟
من مثل خری بودم وسط کارخونه تیتاپ و از طرف دیگه پویان رفیقم بود تازه سر عقل اومده بودم انگار تا الان یادم نبود
قرار نبود اینطوری بشه یه سری شیطونی ریز بود که من همونم بیشتر فکر میکردم از سمت هانیه بی منظوره
گفتم کسخل نشو هانیه بدو بریم حالا الان یکی میاد
گفت کسخل تویی که فکر میکنی زهره و دنیا (زن رضا) نمیدونن من این مدلیم
عمرا کسی پاشو بزاره تو این دستشویی
شماره یه خط دیگه شو بهم داد و گفت این همه مدت آروم آروم سعی کردم نزدیک شم بهت ببینم میتونم اعتماد کنم یا نه. من جنده نیستم فقط تنوع طلبم و میخوام با یکی هم باشم که همیشه ببینمش و مال اونم باشم
با خیال راحت شیطونیامو بکنم
کسمو بدم
نه اینکه تو مترو و بازار شلوغ و اینور و اونور کس و کونو بسپرم به یه غریبه بماله خیسم کنه بعدم برم خونه چون نمیتونم اعتماد کنم
منم هنگ بودم و خوشحال و ترسیده و ناراحت
دیگه دیدم کار از کار گذشته ولی اگه ترسم بی مورد میبود که هیجان انگیز ترین فانتزی زندگیم به واقعیت پیوسته بود و حال میکردم دیگه رفاقتو به کیرم گرفته بودم
خلاصه پوشیدیم و مرتب کردیم و رفتیم بیرون از دستشویی که زهره با مانتوی هانیه جلوی در وایساده بود
مانتو رو داد به هانیه گفت خوش گذشت؟ هانیه گفت خفه شو معلومه که خوش گذشت. هماهنگه؟ زهره گفت آره شما برید